گذشته را فراموش کنید

پیری برای جمعی سخن میراند.

لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند.

بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند.

او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.

گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید

او لبخندی زد و گفت:

وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید،

پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه میدهید؟

گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید...


دکتر شریعتی     

نظرات 5 + ارسال نظر
nazgol mohammady شنبه 8 شهریور 1393 ساعت 14:00 http://baran-1377.blogsky.com

سلام دوستم خوبی؟
روز دختر و دهه کرامت رو بهت تبریک میگم
راستی8/6 تولدمه ها
آپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

الشافیه چهارشنبه 5 شهریور 1393 ساعت 22:41

ذیقعده ماه فیض خداوند اکبر است
میلاد پاره تن موسی ابن جعفر است

میلاد دخت هفت امام بزرگوار
یا لیله ولادت زهرای دیگر است

از ثامن الحجج بستانید رو نما کو را
نظاره بر گل رخسار خواهر است

آیینه تمام نمای رضاست این معصومه
یا که زینب صدیقه منظر است

آن فاطمه بتول رسول خدا بود
این فاطمه بتول بتول مطهر است

گر بنگرد ذبیح به اوج جلال او گوید
هزار مرتبه این فوق هاجر است

مکتب نرفته عالمه علم اهل بیت
شوهر نکرده بر همه خلق مادر است

برتر ز آفتاب و نکوتر ز قرص ماه
ذیقعده را ز بیت ولایت دو اختر است

آن روز اول مه و این روز یازده آن
خواهر خجسته و اینش برادر است

این است کوثری که قم از فیض اوست
پر آخر مگر نه دختر ساقی کوثر است

این است فاطمه که ثواب زیارتش
در اصل با زیارت زهرا برابر است

یک دختر، این همه عظمت، این همه جلال
الحق که جای گفتن الله اکبر است

بر آن پدر درود که این است دخترش
بر مادری سلام که معصومه پرور است

جز عمه اش که زینب کبراست در جلال
از دختران فاطمه در هر زمان سر است

قم چون مدینه تربت او مسجد الرسول
زهرای آن سلاله زهرای اطهر است

حورا کنیز خادمه اش گرچه انسیه است
غلمان تراب مقدم او گرچه دختر است

فیضش ز شهر قم به زمین و زمان رسد
فیضیه در محیط کمالش شناور است

تنها نه خاکیان به حریمش نهاده رو
یک آسمان ملائکه مسکین این در است

گو پادشاه ملک جهان باش یا گدا آن را
که نیست خاکِ درش خاک بر سر است

ریزند عرشیان به زمین دسته دسته گل
گلدسته هاش تا که به قم سایه گستر است

نعلین خود چو موسی عمران ز پا در آر
کاینجا مزار دختر موسی ابن جعفر است

وقتی نسیم می کند از شهر قم عبور
از عطر آن روان مسیحا معطر است

چون باب خویش بر همه باب الحوائج است
چون مادرش شفیعه فردای محشر است

بی مهر او که مهر تمامی عترت است
طاعات جن و انس و ملک نخل بی بر است

اقرار می کنم که به پایش نمی رسد با
آنکه سر به سر سخنم عقد گوهر است

ما را به شهر قم چه نیازی است بر
بهشت قم بیت یازده خَلَف پاک حیدر است

خواهی جلال زائر قم را بیا ببین در
هر قدم هزار بهشت مکرر است

"میثم" خدا کند که شود مدفن تو قم
همسایگی فاطمه از خلد بهتر است

باغ ادب سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 14:09

سلام ممنون از لطفتون
حقیتش با توجه به جو حاضر ترجیح می دهم در فیسبوک باشم و آنجا فعالیت کنم که فضاش بهتر و شفاف تر است.

سلام
هرطور صلاح می دونید

راوی یکشنبه 2 شهریور 1393 ساعت 10:40 http://14hojatkhoda.blogsky.com

سلام
زیبا بود

مینا سه‌شنبه 28 مرداد 1393 ساعت 00:58 http://asbesepid.blogsky.com

امـــــــروز هـــمــــــــان فـــــــردایــــــی اســــــــــــــت♦

♦ کــــــه دیــــــروز درانتــظــــــارش بـــــودی،♦

♦پــــــــــس امـــــروز هایــــــت را داشتــــــــــــه بـــــــاش♦

♦تــــــــافـــــرداهــــــــای خوبی درانتظـــــــــارت بــــــاشـــــــد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد