ومن !!!!!!!!!!!!!!!!

سر کلاس نشسته بودیم واستاد طبق معمول داشتن درس می دادند

تا اینکه صدای گوشی یکی از دانشجویان به گوش رسید 

دینگ .. دینگ

یه خورده دیگه از وقت کلاس گذشت و دوباره

دینگ . دینگ

وبعد دوباره 

صداش رفته بود رو اعصاب 

استاد هم هیچی نمی گفتن میخواستن اون شخص از رو بره 

که نمی رفت

تا اینکه دوستم که جفت من نشسته بود ومن و اون ردیف اول 

نشسته بودیم

گوشی موبایلش خیلی آروم از کیفش بیرون آورد 

وبه ساعتش نگاه کرد ظاهرا اون هم حوصلش سر رفته بود

این جا بود که استاد یه ژستی گرفت وبه دیوار ته کلاس خیره شد

وگفت این پیامک بازی هارو بزارید برای بعد از کلاس

ومن در 

!!!!!!!!!

ماندم

بیچاره دوستم 

.

والا....



امل ها وروشنفکران(من به امل بودن افتخار میکنم)



تو مےتوانے روسرے نصفہ نیمہ ات را هے بردارے و دوباره بزارے

مےتوانے گاهے بادبزنش کنے 
مےتوانے مانتوے سفید کوتاه نازک چسبان بپوشے تا گرمت نشود

فرض کن اینہا بلد نیستند مثل تو باشند

فرض کن اینہا عادت کرده اند بہ این پارچہ ے سیاه در این گرما

فرض کن گرمشان نمےشود فرض کن تو روشنفکرے و اینہا اُمُّل

آخر تو چہ مےدانے چادر ترنم عطر یاس در فضاے غبار آلود دنیاست
.
آخر تو چہ مےدانے حجاب خنکا و زیبایے بہ وجود هر دختر مےنشاند

تو مےتوانے خوش باشے بہ عرق نکردن در دنیا

خنکاے بہشت گوارایتان دختران چادرے


یک نمره


ترم گذشته یکی از دانشجویان سر این که استاد قراره به همه 1نمره حضور در کلاس بدهن اعتراض کرد

برای این که همه سر کلاس حضور نداشتن وفقط برای امتحان میانترم می اومدن 

البته استاد بزرگواری کردن که میخواستن این 1نمره به همه بدن وبا مخالفت اون دانشجو مواجه شدن چون این 1نمره حق اونا نمی دونست

آخرین جلسه که استاد آومدن سر کلاس گفتن دیگه 1نمره به همه نمیدن

اما بحث سر اینه که این ترم همه سرکلاس میان حتی اگه شده یک ساعت سر کلاس بشینن همش هم بخاطر 1نمره ست

ولی همه حضور دارن 

نمی دونم استاد متوجه این موضوع شده یا نه........................

..................

.............................

...

پاسخ گویی به سوالات قیصر روم

 

 

 

 

 

از ابن مسیب روایت شده است که قیصر روم (شاه)

از برای عمر چنین نامه نوشت :   

من چند سوال از تو دارم جواب آنها را بده: 

1.آن چیست که خدا آن را نیافریده است؟ 

  

2.آن چیست که خدا آن دا نمی داند؟   

 

3.آن چیست که در نزد خدا نیست؟     

 

4.آن چیست که هرسوی آن دهان است؟  

5.آن چیست که همه آن پا است؟ 

 

6.آن چیست که همه آن چشم است ؟ 

  

7.آن چیست که همه ان پر است؟  

 

8.آن چیست که اجداد ندارد؟  

9.آنها چیستند که بدون پدر ومادر پدید آمده اند؟ 

  

10.آن چیست که بدون روح نفس می کشد؟  

 

11.کدام کوه حرکت نمود؟   

12.کدام کدان است که تنها یک بار خورسید بر آن تابید؟ 

 

13.کدام درخت است که سواره ای صد سال در سایه آن حرکت کندو به آخرش نمی رسد؟  

 

14.کدام درخت است که بدون آب سبز شد؟  

 

15.غذای بهشتیان چگونه است که ادرار و مدفوع ندارند؟ 

  

16.آن چیست که چند رنگ است در درون یک ظرف است؟ 

  

17.چگونه (آن گونه که در بعضی احادیث آمده) از میان سیب بیرون می آید؟ 

  

18.آن کدام کنیز است که بین دو نفر قرار گرفته است؟ 

  

19.کلیدهای بهشت چه هستند؟   

عمر از پاسخ دادن فرو ماند وبه حضرت علی (ع) متوسل شد.  

امام علی (ع) نامه را خواند وهمان دم در پشت آن چنین پاسخ داد:   

1.آن که خدا نیافرید قرآن است چون که محتوایش کلام الله است. 

  

2.آنچه خدا نمی ئاند. عقیده شماست که میگویید:خدا فرزند وهمسرو شریک دارد:ولی خدا چنین چیزی برای خود نمی داند. 

  

3.آنچه در نزد خدا نیست ظلم است.(فصلت آیه 46)   

4.آنچکه هر سویش دهان است آتش است که از هرسو چیزی به طرفش بیندازید  می خورد.   

5آنچه همه اش پاست آب است.  

 

6.آنچه همه اش چشم است خورشید است.   

7.آنچه همه اش پر است باد است.   

8.آن کس که اجداد ندارد آدم است. 

 

9.آن چیزهایی که بدمن جای گرفتن در رحم مادر به دنیا آمدند،عبرت اند از:عصای موسی 

 (ع)،قوچی که برای ابراهیم(ع)به فدای اسماعیل آورده شد،آدم و حوا علیهما السلام.  

 

10.آن بدون روح نفس می کشد روح است(تکویر،آیه 18)   

11.آن کوهی که حرکت کرد طور سینا بودکه به صورت یک قطعه از زمین جدا شد و دو پر از نور دراورد. 

   

12.آن مکانی که فقط یک بار خورشید بر آن تابید،زمین دریا(رود نیل)بود که در جریان فرار بنی اسرائیل از دست لشکر فرعون شکافته شد آنگاه دو سوی آن به هم آویخت و فرعونیان را غرق نمود.  

 

13.اما آن درختی که سواره در سایه اش صد سال حرکت می نماید درخت طوبی در بهشت است...و در بهشت خانه و قصری نیست مگر اینکه شاخه ای از آن درخت در آن آویزان است.   

14.آن درخت سبز شده بدون آب درخت کدو برای یونس(ع)سبز شد و معجزه او بود(صافات،آیه 146).   

15.مثال بدون ادرار و مدفوع بودن غذای بهشتیان در دنیا،چنین(بچه در رحم مادر)است که از ناحیه ناف غذا می خورد،ولی ادرار و مدفوع ندارد.   

16.آن چند رنگ در یک ظرف مثالش در دنیا درون تخم مرغ است که دارای زرده و سفیدهاست و در هم نمی آمیزند.  

 

17.دختری که از درون سیب بیرون آید،مثالش در دنیا کرمی است که از درون سیب خارج می شود.   

18.آن کنیز بین دو نفر،نخله خرماست که در دنیا هم برای مومنی مثل من و کافری مثل تو خدمتگزار است و در آخرت برای مثل تو نیست،زیرا در بهشت است و تو وارد بهشت نمی شوی.  

 

19.اما کلید های بهشت عبارت اند:از لااله الاالله و محمد رسول الله.جواب نامه برای قیصر روم  فرستاده شده.او وقتی که خواند،گفت:این گفتار به جز از خانه نبوت به دست نیامده است.  

 

منبع:کتاب مجمع الفضائل علی(ع).

چند وقت پیش خواهر کوچولوم امد بهم گفت تولدت کیه ؟ میخوام بهت هدیه تولد بدم 

من که از هدیه بدم نمیاد گفتم امروز تولدمه!! 

نیگا من کرد گفت الان نمیتونم برات هدیه بیارم  

من هم گفتم باشه میتونی فردا بیاری هیچ اشکالی نداره  

بعد چند روز اومد گفت تولدت چه روزیه میخوام برات هدیه تولد بیارم  

ودوباره من گفتم امروز تولدمه 

و الان نزدیک یک ساله من نتونستم از این بچه هدیه تولد بگیرم 

.. 

.

طنز...

 

رشته دانشگاهی من ادبیات وزبان فارسیه  

این شعر گذاشتم امیدوارم که لذت ببرید 

 

نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس‏
دیدم به خواب حافظ، توى صف اتوبوس
....
گفتم : سلام خواجه ، گفتا : علیک جانم
گفتم : کجا روانى ؟ گفتا : خودم ندانم
...
گفتم : بگیر فالى ، گفتا : نمانده حالى
گفتم : چگونه‏اى ؟ گفت : در بند بى‏خیالى
...
گفتم که : تازه تازه شعر و غزل چه دارى؟
گفتا که : مى‏سرایم شعر سپید بارى‏
...

گفتم : کجاست لیلى ؟ مشغول دلربایی؟
گفتا : شده ستاره در فیلم سینمایى
....
گفتم : بگو ز خالش ، آن خال آتش افروز
گفتا : عمل نموده ، دیروز یا پریروز
...
گفتم : بگو زمویش ، گفتا : که مِش نموده
گفتم : بگو ز یارش ، گفتا : ولش نموده
...
گفتم : چرا چگونه ؟ عاقل شدست مجنون ؟
گفتا : شدید گشته معتاد گرد و افیون
...
گفتم : کجاست جمشید ؟ جام جهان نمایش ؟
گفتا : خریده قسطى تلویزّیون به جایش

...‏
گفتم : بگو ز ساقى ، حالا شده چه کاره‏ ؟
گفتا : شده پرستار یا منشى اداره

گفتم : بگو ز زاهد ، آن رهنماى منزل
گفتا : که دست خود را بردار از سر دل
...
گفتم : ز ساربان گو با کاروان غم‏ها
گفتا : آژانس دارد با تور دور دنیا
...
گفتم : بکن ز محمل یا از کجاوه یادى
گفتا : پژو دوو بنز یا گلف تُک مدادى

گفتم که : قاصدت کو ؟ آن باد صبح شرقى
گفتا که : جاى خود را داده به فکس برقى
...
گفتم : بیا ز هدهد جوییم راه چاره
گفتا : به جاى هدهد دیش است و ماهواره
...‏
گفتم : سلام ما را باد صبا کجا برد ؟
گفتا : به پست داده، آوُرد یا نیاوُرد ؟
...
گفتم : بگو ز مشکِ آهوى دشت زنگى
گفتا که : ادکلن شد در شیشه‏هاى رنگى
...‏
گفتم : سراغ دارى میخانه‏اى حسابى ؟
گفتا : آن چه بود از دم گشته چلوکبابى
...
گفتم : بیا دو تایى لب تر کنیم پنهان
گفتا : نمى‏هراسى از چوب پاسبانان

گفتم : شراب نابى تو دست و پات دارى ؟
گفتا : به جاش دارم وافور با نگارى‏
...
گفتم : بلند بوده موى تو آن زمانها
گفتا : به حبس بودم ، از ته زدند آنها
...
گفتم به لحن لاتی : حافظ ما رو گرفتى ؟
گفتا : ندیده بودم هالو به این خرفتى

من منم یا آنه شرلی

 

 

این روزا حس میکنم مثل آنه شرلی رفتار میکنم  

یعنی کافیه بیرون از خونه برم 

بعد که برمیگردم  

شروع به پر حرفی میکنم 

واین پر حرفی غیر قابل کنترل شده

اگر روزی...

 

                                                                          اگـــــــــــرآسمان آبی

آسمان آبیروزی دلـــــــــــــمآسمان آبی

آسمان آبی گرفت یـــــــــــــــادم باشدآسمان آبی

آسمان آبیکـــــه خـــدا بـــــا مــــــــن است،آسمان آبی

آسمان آبیکـــــــه فرشتـــه هــــا برایم دعـــا میکنند،آسمان آبی

آسمان آبیکه ستـــاره ها شب را برایم روشن خواهــند کرد.آسمان آبی

آسمان آبییـــــــــادم باشد کـــــــــه قـــــــاصدــــکی در راه است،آسمان آبی

آسمان آبیکــــــــــــــه بــــــــــــــــهار نـــــــــــــــــزدیک اســــــــــــت،آسمان آبی

آسمان آبیکـــــــــــه فــــــــــــــــردا منتظــــــــــــرم می مـــــــــــــــــــــاند،آسمان آبی

آسمان آبیکـــــــــــه مـــــــن راه رفتـــــن می دانــــــــــم و دویـــــــــدن،آسمان آبی

آسمان آبیو جـــــــاده ها قدم هــــایم را شمـــــاره خواهنـــــد کرد.آسمان آبی

آسمان آبیاگــــــر روزی دلـــــــم گرفت یـــــــــــادم بـــــاشدآسمان آبی

آسمان آبیکـه خدای من اینجاست همیــن نزدیکیهـاآسمان آبی

آسمان آبیو مـــــــــــــــن، تنهـــــــــتــــــــا آسمان آبی

آسمان آبینیـــــستـــــــــــــــــــــمآسمان آبی

آسمان آبی........................آسمان آبی