سر کلاس نشسته بودیم واستاد طبق معمول داشتن درس می دادند
تا اینکه صدای گوشی یکی از دانشجویان به گوش رسید
دینگ .. دینگ
یه خورده دیگه از وقت کلاس گذشت و دوباره
دینگ . دینگ
وبعد دوباره
صداش رفته بود رو اعصاب
استاد هم هیچی نمی گفتن میخواستن اون شخص از رو بره
که نمی رفت
تا اینکه دوستم که جفت من نشسته بود ومن و اون ردیف اول
نشسته بودیم
گوشی موبایلش خیلی آروم از کیفش بیرون آورد
وبه ساعتش نگاه کرد ظاهرا اون هم حوصلش سر رفته بود
این جا بود که استاد یه ژستی گرفت وبه دیوار ته کلاس خیره شد
وگفت این پیامک بازی هارو بزارید برای بعد از کلاس
ومن در
!!!!!!!!!
ماندم
بیچاره دوستم
.
والا....
ترم گذشته یکی از دانشجویان سر این که استاد قراره به همه 1نمره حضور در کلاس بدهن اعتراض کرد
برای این که همه سر کلاس حضور نداشتن وفقط برای امتحان میانترم می اومدن
البته استاد بزرگواری کردن که میخواستن این 1نمره به همه بدن وبا مخالفت اون دانشجو مواجه شدن چون این 1نمره حق اونا نمی دونست
آخرین جلسه که استاد آومدن سر کلاس گفتن دیگه 1نمره به همه نمیدن
اما بحث سر اینه که این ترم همه سرکلاس میان حتی اگه شده یک ساعت سر کلاس بشینن همش هم بخاطر 1نمره ست
ولی همه حضور دارن
نمی دونم استاد متوجه این موضوع شده یا نه........................
..................
.............................
...
از ابن مسیب روایت شده است که قیصر روم (شاه)
از برای عمر چنین نامه نوشت :
من چند سوال از تو دارم جواب آنها را بده:
1.آن چیست که خدا آن را نیافریده است؟
2.آن چیست که خدا آن دا نمی داند؟
3.آن چیست که در نزد خدا نیست؟
4.آن چیست که هرسوی آن دهان است؟
5.آن چیست که همه آن پا است؟
6.آن چیست که همه آن چشم است ؟
7.آن چیست که همه ان پر است؟
8.آن چیست که اجداد ندارد؟
9.آنها چیستند که بدون پدر ومادر پدید آمده اند؟
10.آن چیست که بدون روح نفس می کشد؟
11.کدام کوه حرکت نمود؟
12.کدام کدان است که تنها یک بار خورسید بر آن تابید؟
13.کدام درخت است که سواره ای صد سال در سایه آن حرکت کندو به آخرش نمی رسد؟
14.کدام درخت است که بدون آب سبز شد؟
15.غذای بهشتیان چگونه است که ادرار و مدفوع ندارند؟
16.آن چیست که چند رنگ است در درون یک ظرف است؟
17.چگونه (آن گونه که در بعضی احادیث آمده) از میان سیب بیرون می آید؟
18.آن کدام کنیز است که بین دو نفر قرار گرفته است؟
19.کلیدهای بهشت چه هستند؟
عمر از پاسخ دادن فرو ماند وبه حضرت علی (ع) متوسل شد.
امام علی (ع) نامه را خواند وهمان دم در پشت آن چنین پاسخ داد:
1.آن که خدا نیافرید قرآن است چون که محتوایش کلام الله است.
2.آنچه خدا نمی ئاند. عقیده شماست که میگویید:خدا فرزند وهمسرو شریک دارد:ولی خدا چنین چیزی برای خود نمی داند.
3.آنچه در نزد خدا نیست ظلم است.(فصلت آیه 46)
4.آنچکه هر سویش دهان است آتش است که از هرسو چیزی به طرفش بیندازید می خورد.
5آنچه همه اش پاست آب است.
6.آنچه همه اش چشم است خورشید است.
7.آنچه همه اش پر است باد است.
8.آن کس که اجداد ندارد آدم است.
9.آن چیزهایی که بدمن جای گرفتن در رحم مادر به دنیا آمدند،عبرت اند از:عصای موسی
(ع)،قوچی که برای ابراهیم(ع)به فدای اسماعیل آورده شد،آدم و حوا علیهما السلام.
10.آن بدون روح نفس می کشد روح است(تکویر،آیه 18)
11.آن کوهی که حرکت کرد طور سینا بودکه به صورت یک قطعه از زمین جدا شد و دو پر از نور دراورد.
12.آن مکانی که فقط یک بار خورشید بر آن تابید،زمین دریا(رود نیل)بود که در جریان فرار بنی اسرائیل از دست لشکر فرعون شکافته شد آنگاه دو سوی آن به هم آویخت و فرعونیان را غرق نمود.
13.اما آن درختی که سواره در سایه اش صد سال حرکت می نماید درخت طوبی در بهشت است...و در بهشت خانه و قصری نیست مگر اینکه شاخه ای از آن درخت در آن آویزان است.
14.آن درخت سبز شده بدون آب درخت کدو برای یونس(ع)سبز شد و معجزه او بود(صافات،آیه 146).
15.مثال بدون ادرار و مدفوع بودن غذای بهشتیان در دنیا،چنین(بچه در رحم مادر)است که از ناحیه ناف غذا می خورد،ولی ادرار و مدفوع ندارد.
16.آن چند رنگ در یک ظرف مثالش در دنیا درون تخم مرغ است که دارای زرده و سفیدهاست و در هم نمی آمیزند.
17.دختری که از درون سیب بیرون آید،مثالش در دنیا کرمی است که از درون سیب خارج می شود.
18.آن کنیز بین دو نفر،نخله خرماست که در دنیا هم برای مومنی مثل من و کافری مثل تو خدمتگزار است و در آخرت برای مثل تو نیست،زیرا در بهشت است و تو وارد بهشت نمی شوی.
19.اما کلید های بهشت عبارت اند:از لااله الاالله و محمد رسول الله.جواب نامه برای قیصر روم فرستاده شده.او وقتی که خواند،گفت:این گفتار به جز از خانه نبوت به دست نیامده است.
منبع:کتاب مجمع الفضائل علی(ع).
چند وقت پیش خواهر کوچولوم امد بهم گفت تولدت کیه ؟ میخوام بهت هدیه تولد بدم
من که از هدیه بدم نمیاد گفتم امروز تولدمه!!
نیگا من کرد گفت الان نمیتونم برات هدیه بیارم
من هم گفتم باشه میتونی فردا بیاری هیچ اشکالی نداره
.
.
بعد چند روز اومد گفت تولدت چه روزیه میخوام برات هدیه تولد بیارم
ودوباره من گفتم امروز تولدمه
و الان نزدیک یک ساله من نتونستم از این بچه هدیه تولد بگیرم
..
.
رشته دانشگاهی من ادبیات وزبان فارسیه
این شعر گذاشتم امیدوارم که لذت ببرید
این روزا حس میکنم مثل آنه شرلی رفتار میکنم
یعنی کافیه بیرون از خونه برم
بعد که برمیگردم
شروع به پر حرفی میکنم
واین پر حرفی غیر قابل کنترل شده
اگـــــــــــر
روزی دلـــــــــــــم
گرفت یـــــــــــــــادم باشد
کـــــه خـــدا بـــــا مــــــــن است،
کـــــــه فرشتـــه هــــا برایم دعـــا میکنند،
که ستـــاره ها شب را برایم روشن خواهــند کرد.
یـــــــــادم باشد کـــــــــه قـــــــاصدــــکی در راه است،
کــــــــــــــه بــــــــــــــــهار نـــــــــــــــــزدیک اســــــــــــت،
کـــــــــــه فــــــــــــــــردا منتظــــــــــــرم می مـــــــــــــــــــــاند،
کـــــــــــه مـــــــن راه رفتـــــن می دانــــــــــم و دویـــــــــدن،
و جـــــــاده ها قدم هــــایم را شمـــــاره خواهنـــــد کرد.
اگــــــر روزی دلـــــــم گرفت یـــــــــــادم بـــــاشد
کـه خدای من اینجاست همیــن نزدیکیهـا
و مـــــــــــــــن، تنهـــــــــتــــــــا
نیـــــستـــــــــــــــــــــم
........................